مهر 27, 1403
 
 

پیام کردستانی: «خودکشی به سبک نیچه» خودش را نقض می‌کند

63
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)

فیلم کوتاه «خودکشی به سبک نیچه» ساخته پیام کردستانی در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم ونکوور حضور یافت.

ماریکا: پیام کردستانی که با فیلم کوتاه «خودکشی به سبک نیچه» توانست در جشنواره‌های داخلی موفقیت‌های قابل توجهی را از آن خود کند، اکنون در ادامه مسیر جهانی شدن این فیلم به ونکوور آمده تا در مهمترین رویداد سینمایی جهانی این کشور شانس خود را امتحان کند.

این فیلم تا کنون در فستیوال‌های دهوک، زنگبار و کانبرا مجال حضور یافته و توسط صاحب نظرانی از جمله محمد حقیقت منتقد نام آشنای مقیم فرانسه بازخوردهای شایانی گرفته است.

«خودکشی به سبک نیچه» اگرچه به زبان کردی است اما فضایی به شدت متفاوت از آنچه تا کنون از فیلمسازان کرد دیدیم را به تصویر می کشد. کارگردان این فیلم کوتاه که پس از خواندن کتاب «مغازه خودکشی» نوشته ژان تولی نویسنده فرانسوی به فکر ساخت این اثر افتاد، به ماریکا می‌گوید: بعد از اینکه کتاب به زبان فارسی ترجمه شد و در ایران مورد استقبال قرار گرفت من هم قصه را خواندم و به شدت دوست داشتم. در این کتاب مهمترین چیزی  که من را تحت تاثیر قرار داد فضایی بود که رمان نویس سعی در تصویرسازی آن داشت.

وی ادامه داد: هم‌فاز بودن فضای ذهنی نویسنده با من این حس را در من به وجود آورد که آن سهمی از فانتزی تصویری که در ذهنم دارم را او به نگارش درآورده است. در واقع نقطه جذب من به کتاب و فکر خلق یک درام کوتاه از اینجا شکل گرفت. شاید در ظاهر این گفته آسان به نظر برسد اما اینکه یک رمان ۱۵۰ صفحه‌ای را بخواهید در ۱۸ دقیقه فیلم بسازید اصلا کار آسانی نیست. من فضای مطلوبم را از کتاب گرفتم و قصه خودم را به آن اضافه کردم.

پیام کردستانی همچنین اضافه کرد: در کتاب «مغازه خودکشی» روایت یک مغازه است که تمامی ابزارهای خودکشی را موجود دارد. این کاسبی خانوادگی از رونق خوبی برخوردار است و حال همه اعضا هم از این بابت خوب است. نکته قابل تامل کتاب این است که خودکشی در زیست‌بوم تعریف شده کتاب امری جا افتاده و عادی است و فضای سیاه پیرامون جامعه چندان توی ذوق نمی‌زند.

کارگردان در پاسخ به اینکه چطور روایت خود را از قصه کتاب منفک کرده، می‌گوید: تفاوت و پیچیدگی‌های «خودکشی به سبک نیچه» از جایی برجسته می‌شود که در مسیر فیلم، سرنوشت مغازه‌دار با یکی از مشتریانش تلاقی پیدا می‌کند. در قصه ما کسی که سال‌ها خودش شرایط خودکشی مشتریانش را فراهم می‌کرده حالا در موقعیتی قرار می‌گیرد که باید یک نفر را از خودکشی منصرف کند. در واقع این تناقض کلیدواژه فیلم من است.

 

صاحب اثر «خودکشی به سبک نیچه» در پاسخ به اینکه دو عنصر پایان امیدبخش و کتاب چقدر نشات گرفته از مصلحت مخاطب بوده، تاکید کرد: تمام آنچه که در این فیلم روایت شده بسیار شخصی و صرفا نشات گرفته از ذهن خودم است. تا حدی که برخی از اطرافیانم می‌گفتند این فیلم چنان در حریم خصوصی فکری من زاده شده که ممکن است مورد اقبال  دیگران قرار نگیرد. قطعا ذهنیت من هم منبعث از جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنم. اتفاقات سیاسی و اجتماعی  داغی که سال‌هاست از سرگذرانده‌ایم و هنوز دچارش هستیم برای من هم ملموس است اما من همیشه امیدوارم.

کردستانی همچنین یادآور شد: به عنوان فیلمسازی که فضاهای سیاه و دشوار را مثل همه مردم تجربه کرده است، امروز، امیدوارم به زندگی و ادامه دادن. بنابراین همان را در فیلم امروز من مشاهده خواهید کرد. شاید فردا نگاه دیگری داشته باشم و طبعا به پایان‌های دیگری بی‌اندیشم. در بخش‌هایی از این اثر می‌بینید اتمسفر تلخ روزهای جنگ، مدام از طریق رادیو اضطراب و نگرانی را منتقل می کند اما خیلی‌ها بی توجه به آنچه در اطراف‌شان می‌گذرد، پا به مغازه می‌گذارند و برای پایان دادن به زندگی خود عجله دارند. با این وجود یک نفر هست که روزنه امید فیلم و آدم های قصه می‌شود.

او افزود: این شخصیت روشن‌ضمیر قصه ما از قضا آبستن است و نمادی از تولد و شروع دوباره را در مقابل نیستی و مرگ عَلَم می کند. شاید در نگاه اول او را نتوان به عنوان انسان عاقل قبول داشت و حتی به نظر ساده لوح برسد. گویی که آدم غلطی در آن فضاست اما تنها کسی است که شور زندگی را به آدم‌ها برمی‌گرداند. آن هم در شرایطی که به خاطر او پای  جهان کتاب به میان می‌آید و قصه وارد مسیر اصلی خود می‌شود.

پیام کردستانی در پایان در مورد انتخاب عنوان فیلم خود نیز توضیح داد: در انتخاب این کار به دنبال اسمی متناقض بودم. عنوانی که خودش، خودش را نقض کند و زیر سوال ببرد. تا اینکه به نام «خودکشی به سبک نیچه» رسیدم. همانطور که می‌دانیم نیچه هیچوقت خودکشی نکرد. او به دنبال اَبَرانسان بود و کتاب عنصر مهمی در این تفکر اوست.