آخ آقای گلستان!
خوش برگشتید به جهان فروغ!
مرا باش که
داشتم روزشماری میکردم
برای آمدن مهر
ماه تولدت. ماه تولدم
چیزی نمانده بودها!!!...
چرا همیشه زود دیر میشود!؟
آخ آقای گلستان!
خوش برگشتید به جهان فروغ!
قلب آتشین معشوقهٔ شاعرهتان
یک ابراهیم داشت که
جهانش گلستان شد
و قسم میخورم
سی و دو سال زنده مانی
برای چنین زنی کافیست
مگر آدم از این دنیا چه میخواهد؟
آخ آقای گلستان!
خوش برگشتید به جهان فروغ!
امروز همه برای شما مینویسند
و خوشبختانه خُرده غمنوشت من
لابلای دستخط از ما بهتران گُم
پس با خیال راحت بگویم
بغضی روی بغضهایم شدهاید
آخ آقای گلستان!
خوش برگشتید به جهان فروغ!
کاش اگر کسی فروغِ درون زنی را بیدار میکند
شبیه شما باشد
مدعی و مقابل همه
بی دروغ و بیادعا کنار معشوقه
و حقیقتا عاشق
عاشق زن
نه عاشق آزمون و خطا
آخ آقای گلستان!
شما چه بودید؟
به کجای دنیا برمیخورد اگر
مرامتان در عاشقی فطرت مردانه بود؟
آنوقت
چه قصههای باشکوهتر که خلق نمیشد
چه قلمها که رقصش روی کاغذ، خشک نمیشد
چه قلههای سخت موفقیت و دانش و هنر و شهرت و ... که فتح نمیشد
یعنی کسی نیست شما و فروغ را ببیند؟
آخ آقای گلستان!
خوش برگشتید به جهان فروغ
ماتَرَک یک عشق از این دنیا کم شده
آنوقت اینها از تحلیل کارشناسانه اندیشههایتان مینویسند
و عمر بالاتر از یک قرنی که داشتید
پرواز گلستان به جهان فروغ
1355
محیا رضایی کلانتری: آقای گلستان! خوش برگشتید به جهان فروغ.